زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام با حضرت زهرا سلاماللهعلیها
شاعر : سید پوریا هاشمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
پـای مانـدن داری اما پای رفـتن بیشتر یـار نـه سـاله کـنارم باش لـطـفا بیشتر
تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر هی نگو شرمندهام شرمندهام! من بیشتر
بی اجازه دشمنت در خانه ما پا گذاشت
عذر میخواهم اگر این خانه امنیت نداشت
ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان نه بـرای من بـرای بچـهها اینجا بـمان
از مدینه میرویم اصلاً فقط با ما بمان یا بمـان و یا بمان و یا بـمان و یا بمان
التـماسم را نـدیـده هـیچکس! حالا ببـین
دیدهای حیدر بیوفتد از نفس؟! حالا ببین
بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست
چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست
کار کردی فضه را بی تاب کردی فاطمه
تو مراهم از خجـالت آب کردی فاطمه
شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم چادر پاخوردۀ کـوثر نرفت از خاطرم
شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم
چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند
گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند
از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم قـنـفـذ آمد سـوی تو اما نشد کـاری کنم
با قلافـش زد به بازوها نشد کاری کنم این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری کنم
کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی
ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی
گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما
هم کـفـن داریم ما هـم پیـرهن داریم ما ایـن دم آخـر دم سـیـنـه زدن داریـم مـا
بیکفن باشد حسین و بیحرم باشد حسن
داد و بیـداد از غـریبی من طفـلان من
|